یكي از مهمترین مفاهيمي كه با توسعه پيوندي ناگسستني دارد، توان تولید یک کشور است. ارتقاي توان توليدي بي شك بخش ضروري فرآیند توسعه است و از همين رو این مسئله در دو قرن پس از انقلاب صنعتي در قالب تئوریها و راهكارهاي توسعه صنعت، انبوهي از نظریهپردازان و برنامهریزان كشورهاي مختلف را به چالش و تكاپو پيرامون خود واداشته است. همان گونه که مشخص است توسعه صنعتی بهصورت خودبهخودی، رخ نخواهد داد و لازمة آن برنامهریزی توسط دولتها است. توجه به توسعه صنعتی تا حدی پراهمیت است که موفقیت عملکرد دولتها در گروی برنامهای است که منجر به توسعه صنعتی میشود. تعریف اهداف ملي، اولویتها، چگونگي و مسير دستيابي به اهداف از جمله مسائلي است كه برنامهریزی ميشود. این موضوعات تحت عنوان استراتژي توسعه صنعتي مطرح میگردد و با ابزارهاي بسيار متنوعي كه در دست دولت است، سیاستهای صنعتي را ميسازد.